صبح امروز خبری منتشر شد مبنی بر از بین رفتن درخت انجیر معابد ۵۰۰ ساله کیش. در نگاه اول اینطور به نظر می رسید که احتمالا این درخت بر اثر سلسله اشتباهاتی در نگهداری آن طی مدت زمانی مشخص خشک شده. اما واقعیت این بود که به گفته معاون گردشگری منطقه آزاد کیش، «هرَس غیراصولی» که صبح روز ۲۳ اردیبهشت ماه انجام شده این درخت را به یکباره از بین برده است.
«مرتضی رمضانی گالشی»، سرپرست معاونت گردشگری منطقه آزاد کیش در گفتگو با ایرنا توضیح داده است: صبح امروز افرادی از شرکت عمران، آب و خدمات کیش بدون هماهنگی و اطلاع، اقدام به هرس غیر اصولی درخت سبز چند صد ساله کیش کردند که منجر به نابودی این اثر گردشگری شده است.
وی با بیان اینکه این درخت سبز یک مقصد گردشگری محسوب میشد، افزود: سازمان منطقه آزاد در تلاش برای حفظ این اثر گردشگری بود که مکاتبات آن نیز وجود دارد.
معاون گردشگری منطقه آزاد کیش با تاکید بر عاملین نابودی این اثر گردشگری به تخلفات اداری معرفی خواهند شد، بیان کرد: سازمان منطقه آزاد کیش به دنبال حفظ این اثر گردشگری با مواد نگهدارنده خاصی بود که متاسفانه عدهای بدون هرگونه هماهنگی و مشورت اقدام به نابودی آن کردند.
وی با اشاره به پیگیریهای سرپرست سازمان منطقه آزاد کیش برای حفظ این درخت کهن، ادامه داد: طبق مکاتبات، سازمان تاکید داشته که حفاظت از این اثر گردشگری در قالب مشاور صورت بگیرد که متاسفانه به دلیل نگاه فضای سبزی به میراث، سبب نابودی آن شدند.
در لابلای این توضیحات میتوان خط پر رنگ یک واقعیت خطیر در کشور را به خوبی دید و آن هم از دست رفتن سلسله مراتب درست تصمیمگیری، تصمیمسازی و مدیریت مسایل است.
بیایید یک بار مساله را با هم بازخوانی کنیم؛ در جزیره کیش یک درخت بسیار مشهور و مهم با سن ۵۰۰ سال وجود دارد که بعید است کسی از اهمیت و تاریخ آن حداقل در منطقه خبر نداشته باشد. در تمام سالهای قبل هم این درخت با روشی مشخص جلوی چشم همه نگهداری و حراست میشده و هیچگاه این نوع هرس در قبال ان اعمال نشده بوده.
یک روز صبح جمعی از کارکنان شرکت عمران، آب و خدمات کیش، بدون اطلاع و ماموریت سازمانی سراغ این درخت مهم میروند و جوری آن را بر خلاف سالهای قبل هرس میکنند که باعث از بین رفتن کل درخت میشود. نام این وضعیت را چه باید گذاشت؟ به عبارتی در کدام نوع از سازمانهای عمومی و در چه وضعیتی از مناسبات و سازوکارهای اداری احتمال وقوع چنین حوادثی وجود دارد؟ آیا اگر یک سازمان دارای مناسبات، قواعد و سلسله مراتب منطقی باشد میتوان انتظار چنین خروجی از آن داشت؟
معاون گردشگری منطقه آزاد کیش گفته که با افراد خاطی برخورد خواهد شد اما واقعیت این است که نه با این برخورد اداری چیزی عوض میشود و نه الزاما میتوان تمام قصور حادثه رخ داده را متوجه عاملان نهایی آن کرد. این درست مثل مقصر اعلام کردن خلبانان در ایران بعد از سقوط هواپیماهاست. چیزی که باعث شده تا هیچگاه بررسی و موشکافی درستی به این سوال که چه سلسله رویدادها، اشتباهات و تصمیمات غلطی باعث خطای خلبان شده، پاسخی داده نشود.
ماجرای درخت انجیر معابد کیش صرفا یک اتفاق نیست. این یک روند مستمر است که از سال ها قبل تمام پدیدههای پیرامونی ما در ایران را فراگرفته. روندی که نتیجه طبیعی از دست رفتن ظرفیتهای حکمرانی مطلوب و نهادمندی دولت است. به عبارتی ما در ایران هر روز بیشتر از دیروز دچار اضمحلال سازمانی و نهادی می شویم، هر چند روی کاغذ سازمانها و نهادهایی را میبینیم.
مساله ما این است که فارغ از اینکه این نهادها و سازمانها چقدر متناسب با نیاز کشور تاسیس شدهاند، چقدر در عملکرد و انجام وظیفه خود دارای ظرفیت و ضرورتهای لازم هستند.
اشتباهات مکرر حکمرانی در کشور چهره خود را به اشکال مختلف، از بحران آب گرفته تا مسایل بغرنج نظام بانکی، از رکود سنگین اقتصادی گرفته تا انزوای ژئوپلتیکی و از افزایش آسیبهای اجتماعی گرفته تا نابودی جنگلها سالهاست به رخ میکشند. آیا عامل اینها چیزی جز اشتباه نظام حکمرانی در تصمیمسازی، تصمیمگیری و مدیریت امور است؟
یک ریشه اصلی این اشتباه به اضمحلال ظرفیت نهادی و سازمانی نظام حکمرانی کشور بر میگردد. یعنی جایی که پیوند بین سلسله مراتب مختلف یا پیوندی غیرکارآمد است و یا اساسا قطع شده. بخشی از یک سازمان میتواند کاری کند که در چارچوب سیاستهای کشور یا توجیهات نظام کارشناسی همان سازمان نیست. یا اینکه اساسا همان سیاستها و توجیهات کارشناسی خود دچار خطای تشخیص هستند.
خشکاندن یک درخت ۵۰۰ ساله اگر در کشوری رخ میداد که درگیر انبوهی از بحرانهای چند ضلعی نبود، میشد آن را به یک اتفاق تخفیف داد. اما باید قبول کرد در شرایط فعلی کشور، مرگ درخت ۵۰۰ ساله کیش نشانه چیزی دیگر است.
نشانه اشکالی به مراتب عمیقتر که قصور یک عده از کارکنان شرکت عمران، آب و خدمات کیش نمیتواند توضیح دهنده آن باشد. به واقع قصور این عده هم خود ناشی از همان اضمحلال نهادی و سازمانی در کشور است که نمودهای آن به طور مکرر در همه جا قابل مشاهده است.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟